ستیا جونستیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

«مادرنوشت»

جرعه بیستم

سلام به دختر عزیزم. ببخشید که خیلی وقته برات ننوشتم. این روزها دارم هر روز سنگین تر و تنبل تر می شم ولی خیالت راحت حالم خیلی خوبه .بارداریم واقعا راحت بود تا اینجا .چون شما خیلی دختر خوب و نازنینی بودی اصلا مامانتو اذیت نکردی .الان 32 هفته و 3 روزمونه . ستیا جان تا رسیدن به تو 53 روز مونده   باورم نمی شه مامانی. یعنی کمتر از دوماه دیگه!!! قبلاً یکی رو که می دیدم 8 ماهه بارداره می گفتم اوه چه زیاد چه جالب باورم نمی شه که منم روزای آخر بارداریمو سپری می کنم. خیلی این روزامو دوست دارم خیلی . خیلی حس عجیبیه  . دخترم ایشالا خودت هم یک روزی مادر می شی  و متوجه می شی که مادر شدن ، و مادر بودن چه قدر لذت بخشه . وای نفس من، عشق ...
1 آذر 1392